امروز روز جمعه بود و بچه ها امروز رو کمی استراحت کردند .
بعد از ظهر من با مهندس طریقتی که از همکاران با سابقه که مهمان ما بودند راجع به کجور ، مازندران صحبت کردیم ، سایت kojur.com و parpirar.com رو مرور کردیم برای خودم خیلی جالب بود . ایشان فرد دلسوز ، با محبت و همچنین صاحب تجربیات زیاد در زندگی به خاطر مسافرتهای زیاد بودند.
در حین صحبتها بحث به عرفات و تصوف و فلسفه اسلامی کشیده شد . از پایان نامه همسرم که در مورد غربت مولوی در آثارش بود صحبت کردیم که برایش بسیار جالب بود ، (البته تو دلم به خوذم می گفتم که حیف از این فرصت که من هنوز در ابهام و سردرگمی مانده ام) ، خلاصه ایشان هم از سفر به قونیه امسالشان تعریف کردند که مصمم شدم حتما با همسرم و نیک آ یین عزیزم برم آنجا .
تا عصر که سه مهمان دیگر هم به جمع ما پیوستن و تا شب مشغول صحبت با آنها شدیم .
سلام ...
ببخشید اقا رحیم تو اون چار نفر شما کدومشونین اونوخ ....میخوام ببینم درست حدس زدم یا نه ...
موفق باشی رفیق
با سلام و تشکر از شما - من مخلص شما هم هستم ، اونی که از همه ضعیفتر و نهیفتر هست :) من هستم . موفق باشی