امروز در محل پروژه دوم برای تکمیل کارها حاضر شدیم .
مکان انجام پروژه خیلی دورتر از خوابگاه بود و در طی مسیر از داخل شهر از خیابانهای یخ زده و آب گرفته کابل عبور می کردیم .
بچه ها مشغول شدن و من هم برای خرید برخی لوازم به همراه ولی به بازار نادر پشتو رفتیم و برگشت هم از خیابان مرغی مرکز فروش کتهای چرمی عبور کردیم .
تا عصر کارها طول کشید و بعد به خوابگاه رسیدیم و منم خوابیدم تا شام .
محرم امسال حالی نداره ، اینجا در مکانهای خاص شیعه نشین عزاداری می شود و در نزدیکی خوابگاه ما هم یک مسجد شیعیان هست ولی خیلی بی سروصدا ، امیدوارم بتوانیم زود تمام کنیم و آخر محرم و در تهران بگذرانیم .